رو به قبله مینشینم خسته با حال عجیبی
از ته دل مینویسم ، یاری ام کن ای خدای مهربان ، بی تو من تنها ترینم
.
.
گل فرستادم ، تو بو کن ، اگر رفتم تو با گل گفتگو کن
اگر مردم فدای تار مویت ، اگر ماندم ، که باز آیم به سویت
.
.
.
تو از زیبا ترین نیلوفر من ، بخوان غم را تو از چشم تر من
بدان این روی زرد از دوری توست ، که سر بیرون زد از خاکستر من
.
.
.
بیا زندگی را بدزدیم و در میان دو دیدار قسمت کنیم
.
.
.
زندگی را اشکی بیش نمیدانم ، پس بگذار با اشک چشمانم بنویسم
دوستت دارم...
.
.
.
گلی دارم که تو گلها غریبه / نه نارنجه و نه لیمو و نه سیبه
گلی دارم به دست کس نمیدم ، خریدم گوهری و پس نمیدم
.
.
.
همیشه تلخ ترین لحظه ها را کسی میسازد که قشنگ ترین لحظه را با او باور داشتی
.
.
.
داده ام دل به نگاری که خدا میداند / نه محبت ، نه مروت ، نه وفا میداند
.
.
.
کاش هرگز در محبت شک نبود / تک سوار مهربانی تک نبود
کاش بر لوحی که بر جان و دل است / واژه تلخ خیانت حک نبود
.
.
.
چه کشیدم و جه دیدم ، نشنیدم و ندیدم / که کسی کشیده باشد ، ستمی که من کشیدم
.
.
.
گلت خشک شد ولی هرگز نمرده / زمان بوی تو رو از خونه برده
دلم خوش بود میآیی یه شب تو خوابم / ولی چند ماهه که خوابم نبرده
.
.
.
چه روز دلخراشی و قتی خواستی جدا شی / قلبم و دادم دستت که عمری داشته باشی
ولی زدی شکستی بدون هیچ بهونه / عزیزم دل سنگت تو خاطرم میمونه
.
.
.
تو که در باور مهتابی عشق ، رنگ دریا داری / فکر امروزت باش ، به کجا می نگری ؟
زندگی ثانیه ایست ، هیچ کس تنها نیست ، ما خدا را داریم
.
.
.
میخوام به زودی ببینمت ، کنار چهار راه دلتنگی ، خیابان تنهایی ، کوچه دوستی
.
.
.
دو نگاهی که کردمت همه عمر ، نرود تا قیامت از یادم
نگاه اولین که دل بردی ، نگاه اخرین که جان دادم
.
.
.
به چه مانند کنم در همه آفاق تو را / هر چه در ذهن من آمد تو از آن خوب تری
.
.
.
یک صندلی خالی کنار رویاهام از آن توست بنشینی یا بروی ، دوستت دارم
.
.
.
حمد میگویم خدای مهربان / خالق و سازنده این مکان
آفریده این زمین و آسمان / کائنات و جمله موجود آن
.
.
.
دل های بزرگ و احساس های بلند ، عشق های زیبا و پر شکوه می آفرینند
که جان دادن در کنارش آرزوئی شور انگیز است ، اما کدامین معشوق مخاطب راستین
چنین معشوقی خواهد بود و او فقط خداوند است
.
.
.
تو اگر میدانستی که چه زخمی دارد خنجر از دست رفیقان خوردن
از من خسته نمی پرسیدی که چرا تنهایی؟...
.
.
.
عاشقم کردی و گفتی که عاشقان دیوانه اند / عاقبت عاشق شدی ، دیدی که خود دیوانه ای . . . !؟
.
.
.
دیگران گر به تمنای وصال تو خوشند / ما شب و روز به یک وعده دیدار خوشیم
.
.
.
بزرگترین متهم تاریخ کسی است که ندونه قلبش واسه کی میزنه
.
.
.
جهان بی دوست زندان جان است / صفای زندگی با دوستان است
.
.
.
بیا اینجا صداقت میفروشم / برای تو محبت میفروشم
بیا بهر نگاهی از تو ای دوست / دلم را زیر قیمت به تو عاشق ترینم میفروشم
.
.
.
گرچه ما را نکند دوست به پیامی شاد ، خاطر دوست عزیز است خدا یارش باد
.
.
.
الف را از ازل آغاز عشق است / ب بسم الله را اعجاز عشق است
.
.
.
ابر بارنده به دریا میگفت : من نبارم تو کجا دریائی ؟
دریا در دلش خنده کنان گفت : که ای ابر بارنده تو خودت از مایی
.
.
.
شانه های عاشقان گر تکیه گاه اشک هاست / پس چرا بر شانه ام اشکی نمیریزد کسی
.
.
.
بی احساس و بی عاطفه بودن ، انسان را از واقعیت دور میکند
امیر احساسات باشیم ، نه اسیر آن
.
.
.
کاشکی پرنده پر نداشت ، از پریدن خبر نداشت
درخت باغ آرزوش ، دغدغه تبر نداشت
.
.
.
خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد ، خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان
معصومی باشد
.
.
.
تو تنها نیستی خدا یارته / اون مهربون گل ، همیشه نگهدارته
.
.
.
بیا امروز به یاد کسی باشیم ، تا فردا کسی به یاد ما باشد
.
.
.
بدترین گناه آن است که به کسی که تو را راستگو میپندارد دروغ بگوئی
.
.
.
از عطر نگاه باغ ها دانستم ، نام دگر بهار ، لبخند خداست
.
.
.
انجماد قلب ها را از خشک سالی چشم ها میتوان فهمید
چشمی که گریستن نمیداند ، زیستن نمیتواند...